همشهری آنلاین - رابعه تیموری: در تمام ۸ ماهی که مادر در زندان بود گلاره پلک روی هم نگذاشت و بیماریش بدتر و بدتر شد، وقتی هم مادربزرگ با قرص مسکن و شربت خوابآور او را میخواباند، کابوس آن روز را میدید. مادر به مادربزرگ سپرده بود گلاره بویی نبرد که او برای جور کردن خرج شیمی درمانی دختر نوجوانش از میلههای زندان سر درآورده، ولی گلاره این را میدانست و تصمیم گرفته بود برای آزادی مادر هر راه کج و راستی را تا انتها برود، اما آستین بالا زدن مدیریت شهری منطقه ۵ برای آزادی مادران زندانی این غم بزرگ را از دل گلاره شست و پای سفره هفتسین امسال، او و مادرش کنار هم هستند.
پیش از به دنیا آمدن بچه، پدرش از دنیا رفت و مادر ماند با دست خالی و فرزند توی راهش. دوران بارداری راحتی نداشت و پزشک تشخیص داده بود باید در بیمارستانی خصوصی که تجهیزات کافی دارد بچه را به دنیا بیاورد تا سلامتی مادر و کودک به خطر نیفتد، اما تهیه مخارج بیمارستان از عهده مادر برنمی آمد و بالاخره با پولی که قرض گرفته بود فرزندش را سالم به دنیا آورد. به طلبکار وعده داده بود یک ماه بعد از تولد نوزادش پول را پس میدهد، ولی نتوانست به وعدهاش عمل کند و با نوزاد ۲ ماههاش به زندان رفت.
خبر این اتفاق که به گوش مدیران شهری وقت منطقه ۵ رسید نتوانستند بیتفاوت بمانند و از خیّران و اهالی خواستند همت کنند تا این مادر و نوزاد را به خانه برگردانند. در جریان دست به دست هم دادن اهالی و مدیریت شهری برای نجات این مادر، ماجرای زندگی مادر «گلاره» و «هانا»، همچنین «ثریا»، حاج خانم «رقیه» و دهها مادر و بانوی زندانی دیگر هم به میان آمد.
گلاره دختر ۱۴ـ ۱۵ سالهای بود که از بیماری سرطان رنج میبرد و مادرش هزینه درمان او را قرض کرده بود. مادر گلاره به دلیل تأخیر در پرداخت اصل و سود پول به زندان افتاد و از فکر و خیال بیسر و سامانی دختر بیمار و یتیمش ناراحتی قلبی او وخیم شد و در بیمارستان قوه قضائیه تحت عمل جراحی قلب باز قرار گرفت. «هانا» کودکی یک ساله بود که پدرش برای کسب و کار خود به نام مادرهانا دسته چک گرفته بود، ولی در آستانه ورشکستگی ناپدید شد و مادرهانا کوچولو را تنها گذاشت. طلبکاران هم کوتاه نیامدند و برای وصول طلبشان از مادرهانا شکایت کردند. عاقبت کار او هم زندان بود و دوران حبسی طولانی که بدون پرداخت بدهیهایش پایانی نداشت.
«ثریا» جورکش پدر نابینایش بود و به جای او هزینه زندگی مادر و ۴ خواهر و برادر کوچکش را تأمین میکرد. دیابت پدر ثریا را خانهنشین کرده و ثریا با کار در شرکتی خصوصی خانوادهاش را سر پا نگه داشته بود. ثریا تصور میکرد لطف صاحب شرکت نسبت به او از سر مهربانی و سخاوت است، اما وقتی او را با دستبند به کلانتری بردند متوجه شد نام و امضاهای جعلیاش را پای همه قراردادهای خلاف و کلاهبرداریهای شرکت نشانده است.
پایان خوش حکایتهای تلخ
حاج خانم «رقیه» بانویی بود که اهالی او را به گرهگشایی و دست به خیر بودن میشناختند. او وقتی از مشکلات کوچک و بزرگ همسایهها باخبر میشد دلش میخواست برایشان قدمی بردارد. او تصمیم میگیرد صندوق وام خانگی راه بیندازد تا اهالی محل برای تهیه ودیعه خانه یا جهیزیه و سیسمونی فرزندانشان مجبور نباشند هفتخوان دریافت وامهای بانکی را بگذرانند. با راهاندازی صندوق بسیاری از گرههای زندگی اهالی باز شد، ولی وقتی تعدادی از اعضای صندوق اقساط ماهانه خود را پرداخت نکردند، حرف و حدیثها و تهمتها شروع شد و سرانجام رقیه خانم که عمری را با آبرو سر کرده بود بهعنوان ضامن اعضای بدحساب صندوق از زندان سر درآورد.
خیران و اهالی منطقه ۵ در کمک به مادر نوزاد بداقبال و گلاره، هانا و ثریا و رقیه خانم کم نگذاشتند و با همت آنها هزینه آزادی این مادران و ۲۹ زندانی جرائم غیرعمد دیگر فراهم شد. نوروز سال ۱۳۹۹ گلاره بعد از ماهها آرام و آسوده خوابید، کابوس و عذاب وجدان پدر ثریا به آخر رسید، نوزادی که در زندان زنان زبان باز کرده بود به خانه برگشت، بیقراریها و دلتنگیهایهانا به آخر رسید و سختترین روزهای زندگی رقیه خانم عاقبتی خوش داشت. این اتفاقها آنقدر شیرین بود که مدیران شهری و خیّران منطقه با هم قرار گذاشتند این مسیر را ادامه دهند و این قول و قرار تا امروز پابرجا مانده است. آنها پویش مردمی «آزادی مادران زندانی» را راه انداختند و در قالب این پویش مادران دربند زیادی آزاد شدهاند.
پول توجیبی بچهها
تا نذر و نیازهای مادران
در میان خیّرانی که در گلریزان پویش شرکت کردند از کودکان و نوجوانان کمسن و سال تا کاسبان منطقه، مدیران مراکز دولتی و خیّران وجود داشت. «فاطمه واشقانی فراهانی» از مادرانی است که در این گلریزان به نیت شادی روح فرزند مرحومش ۵ سکه اهدا کرده است. او میگوید: «پسر جوانم بر اثر تصادف از دنیا رفت و به خواست و وصیت خودش اعضای بدنش را اهدا کردم. با اهدای اعضای بدنش ۵ بیمار به زندگی برگشتند و فکر میکنم روح پسرم شاد شد. خودم هم از این تصمیم احساس خوبی داشتم و دلم میخواست باز هم برای آرامش پسرم کار خیری انجام دهم.» خانواده بانو فراهانی از خیّران سرشناس منطقه هستند و وقتی برای شرکت در گلریزان از سوی مدیریت شهری دعوت شدند مادر تصمیم گرفت با سهیم شدن در طرح آزادی مادران زندانی شور زندگی را به چند خانواده برگرداند.
«محمدرضا آرمین» از نوجوانان ورزشکار منطقه است که با پول توجیبی اندکش در گلریزان شرکت کرده است. او میگوید: «دلم نمیخواهد روز عید در هیچ خانهای غم و غصه باشد و به دلیل نبودن مادر خانواده، بچهها سال نو را با ناراحتی شروع کنند. به همین دلیل پساندازی را که از روی هم گذاشتن پول توجیبیهایم جمعآوری کرده بودم برای آزادی مادران زندانی هدیه کردم.» عید نوروز سال گذشته مادر محمدرضا در بیمارستان بستری بوده و آنها موقع تحویل سال لحظات پرغصه و پراضطرابی داشتند.
مدیر امور بانوان شهرداری منطقه ۵:
۳۰ چشم گریان نوروز خندان میشود
امسال برای سومین بار پویش آزادی مادران زندانی در منطقه ۵ آغاز و پیشبینی شده در این پویش ۱۰۰تا ۱۳۰ مادر که به دلیل ارتکاب جرائم غیرعمد دوران حبس خود را میگذرانند به آغوش خانواده برگردند، ولی همه آنها این اقبال را ندارند که هنگام تحویل سال جدید کنار خانواده باشند و تا پایان اسفند حدود ۳۰ نفر از این افراد آزاد میشوند.
«فرزانه لشکری» پیچیده بودن مراحل جلب رضایت شاکیان خصوصی پروندههای مالی را سبب زمانبر شدن این فرایند عنوان میکند. امور بانوان شهرداری منطقه ۵ در راهاندازی و اجرای این پویش مردمی نقش زیادی داشته و مدیر امور بانوان شهرداری منطقه ۵ در این گفتوگو ما را در جریان سومین پویش مردمی آزادی مادران زندانی قرار میدهد.
در روز ولادت حضرت فاطمه(س) گلریزان پویش آزادی مادران زندانی برگزار و کمکهای مردمی جمعآوری شد. مادرانی که در این پویش آزاد میشوند نوروز امسال میتوانند کنار خانوادههایشان باشند؟
اگر بخواهیم با پول جمعآوری شده بدهیها را کامل پرداخت کنیم تعداد کمی از زندانیان مالی آزاد میشوند. به همین دلیل مدیریت شهری مبلغ کمکهای مردمی را که در پویش جمعآوری میشود، به حساب انجمن زندان زنان واریز میکند تا با مشارکت بخش ستاد دیه پروندههای بیشتری به نتیجه برسد.
این ستاد متناسب با مبلغ اهدایی تعدادی از پروندههای جرائم غیرعمد را انتخاب و تلاش میکند با میانجیگری و جلب رضایت شاکیان مقدار مبلغ قابل پرداخت این پروندهها را کاهش دهد. فرایند توافق با شاکیان زمانبر است و پیشبینی میکنیم این فرایند که از میلاد حضرت فاطمه(س) شروع شده تا عید نوروز برای ۳۰ مادر زندانی به نتیجه برسد. در این پویش آزادی ۷۰تا ۱۰۰ مادر دیگر هم طی میشود و دوران حبس ۱۰۰تا ۱۳۰ مادر به پایان میرسد.
رقم بدهی زندانیان بالاست؟
همه بدهیها بالا نیستند. مادری زندانی بود که ۴۰۰ هزار تومان از رباخوار قرض کرده بود تا برای فرزندانش نوشتافزار بخرد و برای ندادن سود و اصل این مبلغ مدت زیادی را در زندان گذرانده بود. بعضی از مبالغ هم بالا هستند، ولی معمولاً سود پول برای بدهکاران مشکلساز میشود.
در طول ۳ دوره برگزاری، استقبال عمومی از این پویش چقدر بوده است؟
مردمی بودن و مشارکت اقشار مختلف منطقه از ارزشمندترین وجوه پویش آزادی مادران زندانی است. در دومین پویش خیّران و مدیریت شهری منطقه ۹ و امسال مؤسسه خیریه «مهرآفرین» هم به ما پیوستند و مبلغ جمعآوری شده که سال اول ۳۵۰ میلیون تومان بود، امسال به مبلغ ۴ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان رسید که رشد کمی و کیفی پویش را نشان میدهد.
اغلب مادران زندانی جرائم مالی غیرعمد در چه گروه سنی قرار دارند؟
امسال تعداد زیادی مادر زندانی سالمند داشتیم که بسیاری از آنها بانی صندوقهای قرضالحسنه خانگی بودند و در میان آنها خانمی ۷۰ ساله وجود داشت. اغلب مادران زندانی جوان و خودسرپرست هستند و برای تأمین مخارج زندگی گرفتار شدهاند.
نظر شما